نیست...

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست

گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست

 آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک

جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

 این قافله از قافله سالار خراب است

اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست

 تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست

 من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما

آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست

 آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست

 امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

 در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است

وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

شعر و...

یاد بادا که دلم مشتاق دیدار تو بود / روز و شب در طلب و هر لحظه بیدار تو بود / دیدگانم را چه دانی که دگر سویی نیست / به فدایت ، که آن هم گرفتار تو بود .


میدونی الان دارم چی می خورم ؟ حسرت یک لحظه دیدنت !


بی ارزشم و جز تو خریدار ندارم / گیرم بخرندم ، به کسی کار ندارم / گر در هر دو جهانم نپسندد تو پسندی / من در دو جهان غیر شما یار ندارم .



گاه یک سنجاقک به تو دل می بنند و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض ، تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها ، روی موهای سرت بنشیند ، یا که از قطره ی آب کف دستت بخورد ، گاه یک سنجاقک همه ی معنی یک زندگی است .




شعر 2

در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد / در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد / آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد / آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد.


سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم


دل آدم ها به اندازه ی حرفهاشون بزرگ نیست ... اما اگه حرفاشون از دل باشه می تونه بزرگترین آدم ها رو بسازه


هي فلاني مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است...

مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند.

وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني

راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟



شعر

عشق آمد وازعشق تو مستيم

  عشق آمد وما عشق پرستيم


  عشق آمد و از قيد برستيم

عشق آمد وما دل به تو بستيم




مرا ستاره اي بخوان در دور دست

مرا عشقي بدان در سايه هاي مست

مرا بگو كه عشق مستي هست وبس

مرا عشق ببين هر جا كه هست



دلتنگي

دلم براي کسي تنگ است

که چشمهاي قشنگش را

به عمق آبي دريا مي دوخت

و شعر هاي قشنگي چون پرواز پرنده ها مي خواند

دلم براي کسي تنگ است

كسي كه خالي وجودم را از خود پر مي كرد

و پري دلم را با وجود خود خالي

دلم براي کسي تنگ است

کسي که بي من ماند

کسي که با من نيست

دلم براي کسي تنگ است

که بيايد

و به هر رفتني پايان دهد

دلم براي کسي تنگ است

که آمد

رفت

...... و پايان داد

کسي ....

کسي که من هميشه دلم برايش تنگ مي شود

كسي كه دوستش دارم

chan ta sher

به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد
عجب از محبت من كه در او اثر ندارد

غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد 


در همه عالم گشتم و عاشق نشدم

تو چه بودي كه تو را ديدم و ديوانه شدم


کاش ميشد اشک را تهديد کرد مدت لبخند را تمديد کرد کاش ميشد در ميان لحظه ها لحظه ديدار را نزديک کرد


هرکه تو را ديد ز خود دل بريد رفته ز خود تا که رخت را بديد تير غمت چون به دل من رسيد همچو بگفتم که همه کس شنيد من زتو دوري نتوانم دگر جانم از تو صبوري نتوانم دگر


زندگي به من آموخت چگونه گريه کنم ولي گريه نياموخت چگونه زندگي کنم.تو به من آموختي دوستت بدارم اما نياموختي چگونه فراموشت کنم!


سلامم به گرماي قلب تو دوست دلم لحظه اي با دلت روبروست بگو عاشقي تا سلامت کنم تمام دلم را بنامت کنم


بقیه تو ادامه ی مطلب


ادامه نوشته

عاشقانه دوستت دارم نیلوفرم

يک بار دختري حين صحبت با پسري که عاشقش بود  ازش پرسيد


چرا دوستم داري ؟ واسه چي عاشقمي؟پسر گفت :دليلشو نميدونم


...اما واقعا دوستت دارم دختر:تو هيچ دليلي رو نميتوني عنوان کني...


پس چطور دوستم داري؟چطور ميتوني بگي عاشقمي؟


من جدا دليلشو نميدونم اما ميتونم بهت ثابت کنم .دختر:ثابت کني!نه من


دليلتو ميخام .پسر:باشه ...باشه...ميگم...چون تو خوشگلي"صدات گرم و


خواستنيه "هميشه بهم اهميت ميدي"دوست داشتني هستي"به خاطر


لبخندت .دختر از جواب اون خيلي راضي و قانع شد .متاسفانه چند روز بعد


اون دختر تصادف وحشتناکي کردو به حالت کما رفت.


پسرنامه اي کنارش گذاشت با اين مضمون :عزيزم گفتم،بخاطر صداي گرمت


عاشقتم اما حالا که نميتوني حرف بزني،ميتوني؟


نه!پس من ديگه نميتونم عاشقت بمونم گفتم بخاطر اهميت دادن ها و


مراقبت کردن هات دوستت دارم اما حالا که نميتوني برام اونجوري باشي


،پس منم نميتونم دوست داشته باشم. گفتم واسه لبخندات،براي حرکاتت


عاشقتم اما حالا نه ميتوني بخندي نه حرکت کني پس منم نميتونم


عاشقت باشم اگه عشق هميشه يه دليل  ميخوادمثل همين الان پس ديگه


براي من دليلي واسه عاشق تو بودن وجود نداره


عشق دليل ميخواد؟!


نه!معلومه که نه!


پس من هنوز هم عاشقتم!


عشق واقعي هيچوقت نمي ميره


اين هوس است که کمتر و کمتر ميشه و از بين ميره


عشق خام و ناقص ميگه:"من دوست دارم چون بهت نياز دارم


ولي عشق کامل و پخته ميگه :بهت نياز دارم چون دوستت دارم


سرنوشت تعيين ميکنه که چه شخصي تو زندگيت واردبشه


اما قلب حکم ميکنه که چه شخصي در قلبت بمونه


یه متن عاشقانه ی دیگه تو ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

باور عشق

هيچ گاه چشمهايي را که عاشقانه ميپرستم نديدم اما ميدانم چشمهايش به مهرباني دريا و به وسعت دشت شقايق است و اين براي من کافي است که بدانم عمق چشمانش به ژرفاي اقيانوس است و مثل دشت آرام است. من رنگ چشمانش را براي چه ميخواهم بدانم وقتي نگاهش پر از عشق است وقتي در عميقترين نقطه چشمانش مي شود دريا را پيدا کرد و در ساحل چشمانش به آرامش رسيد. رنگ چشمش مهم نيست وقتي در کنارش به آرامش خيال ميرسي و ميخواهي تمام دنيا در يک لحظه نگاه او تمام شود. هيچ چيز مهم نيست وقتي ايثار و عشق در نگاه او معنا پيدا کند. يک نگاه برايت تمام دنيا ميشود. باور ميکني؟

شعر

عشق یعنی


عشق يعني مستي و ديوانگي

عشق يعني با جهان بيگانگي

عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشم تر

عشق يعني سر به دار آويختن

عشق يعني اشک حسرت ريختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن

عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني سوختن يا ساختن

عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني انتظار و انتظار

عشق يعني هرچه بيني عکس يار

عشق يعني ديده بر در دوختن

عشق يعني در فراقش سوختن

عشق يعني لحظه هاي التهاب

عشق يعني لحظه هاي ناب ناب

عشق يعني سوز ني ، آه شبان

متن عاشقانه


متن هاي کوتاه عاشقانه


هرگز براي عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهي در انتهاي خارهاي يک کاکتوس به غنچه اي مي رسي که ماه را بر لبانت مي نشاند


هر شب برو کنار پنجره تا ستاره ها ببيننت و حسوديشون بشه که...... ماهشون مال منه


بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شيشه ي عمرمن است بوسه بر مويت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموي توست اما ريشه ي عمر من است



دنيا دو روز است يک روز با تو يک روز بر عليه تو ........... روزي که با تو ست مغرور نشو .... روزي که بر عليه توست ما يوس نشو


طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته ... شعر مي گويم به يادت در قفس غمگينو خسته ... من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي ... ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي مستي


بقیه تو ادامه ی مطلب



ادامه نوشته

شعر

یه شعر قشنگ واسه نیلوفرم


رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق

تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق ؟

سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت

بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت

تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس

تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس

عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم

وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم

یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم

همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم

قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم


یکیش هم تو ادامه ی مطلبه

ادامه نوشته

پيشم بمون

اینم اون شعری که قول داده بودم سالی عزیزم امیدوارم خوشت بیاد

چشماي تو براي من عالم زندگانيه

رنگ چشات براي من اميد زندگانيه


من ميميرم اگه تو پيشم نموني

رنگ دلم آبي شده ميشه تو پيشم بموني


چشماي من منتظرن منتظر رسيدنت

بيا ديگه تنهام نزار فرشته ها ندزدنت ؟


اين قلب من ميتپه براي تو همينو بس

دق ميكنم اگه نياي من ميميرم گوشه قفس


واي رسيدي عزيز من دلم برات تنگ شده بود

عزيز من ميدونستي ديشب هيچ ستاره اي غايب نبود


من بودمو تو بوديو ستاره ها مهمونمون

پيشم بمون پيشم بمون پيشم بمون


بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم


روزي تمام احساسات آدمي گرد هم جمع مي شن و غايم موشک بازي ميکنن ديوانگي چشمميذاره همه مي رن غايم ميشن تنبلي اون نزديکا غايم ميشه حسادت ميره اون ور غايم ميشه عشق مي ره پشت يه گل رز ديوانگي همه رو پيدا مي کنه به جز عشق حسادت عشق رو لو ميده و به ديوانگي ميگه که رفت پشت گل رز عشق نمياد بيرون ديوانگي هرچي صدا مي زنه عشق بيا بيرون ديوانگي هم يه خنجر ور ميداره همينطور رز رو با خنجرش مي زنه تا عشق پيدا بشه يک دفعه عشق ميگه آخ چشمو کور کردی ديوانگي اشک مي ريزه به دست و پاي عشق بهش مي گه من چشم تو رو کور کردم تو هر کاري بگي من انجام ميدم عشق فقط يک چيز از اون می خواد بهش مي گه با من هم درد شو از اون وقت به بعد ديوانگي هم درد عشق کور شد و بس


دروغ و خيانت رو هك كن__ از انسانيت كپي بگير و سند توآ ل كن__ با صداقت و وفا و معرفت چت كن__ از زيباترين خاطره زندگي وب بگير__تو پروفايل قلبت يه قلبه تير خورده بذار و بگو عاشق عشق هستي__و عاشق عشق باشين_در مسنجر قلبت عشق رو اد كن __وبه احساسات زيبايي پي ام بده__غم رو ديلت كن__و واژه بدي رو رينيم كن__براي غرورت آف بزار و بگو بشينه آخه (دنيا دو روزه)



واسه شكستن يه دل فقط يه لحظه وقت مي خواد.اما واسه اينكه از دلش در بياريشايد هيچ وقت فرصت نداشته باشي... ميشه مثل يه قطره اشك بعضي ها رو از چشمت بندازي ، ولي هيچ وقت نمي توني جلوي اشك وبگيري كه با رفتن بعضي ها از چشمت جاري ميشه



سرکلاس دو خط سياه موازي روي تخته کشيد!! خط اولي به دومي گفت ما مي توانيم زندگي خوبي داشته باشيم ..!! دومي قلبش تپيد و لرزان گفت : بهترين زندگي!!! در همان زمان معلم بلند فرياد زد : " دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند" و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند مگر آنکه يکي از آن دو براي رسيدن به ديگري خود را بشکند !!



روي تخته سنگي نوشته شده بود: اگر جواني عاشق شد چه کند؟ من هم زير آن نوشتم: بايد صبر کند. براي بار دوم که از آنجا گذر کردم زير نوشته ي من کسي نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بي حوصلگي نوشتم: بميرد بهتر است. براي بار سوم که از آنجا عبور مي کردم. انتظار داشتم زير نوشته من نوشته اي باشد. اما زير تخته سنگ جواني را مرده يافتم...


شعر عاشقانه


درسکوت دادگاه سرنوشت

عشق برما حکم سنگيني نوشت


گفته شد دل داده ها از هم جدا


واي بر اين حکم و اين قانون زشت




عاقبت يک روز مغرب محو مشرق مي شود


عاقبت غربي ترين دل نيز عاشق مي شود


شرط مي بندم زماني که نه زود است و نه دير


مهرباني حاکم کل مناطق مي شود



طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته


شعر مي گويم به يادت در قفس غمگين و خسته


من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي


ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي مستي




بقیه ی شعر ها تو ادامه ی مطلب
ادامه نوشته

جملات عاشقانه


دوست داشتن هميشه گـــفتن نيست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــريبه ! اين درد مشترک من و توست که گاهي نمي توانيم در چشمهاي يکد يگــرنگــــاه کنيم

.

.

.

آنجه را که دوست داري بدست آور وگرنه مجبور ميشوي آنجه را که دوست نداري تحمل کني . هميشه باور داشته باش که خدا تو را فراموش نمي کند حتي اگر تو او را فراموش کرده باشي

.

.

.

نگاهت را به کسي دوز که قلبش براي تو بتپه چشمانت را با نگاه کسي اشنا کن که زندگي را درک کرده باشه سرت را روي شانه هاي کسي بگذار که از صداي تپشهاي قلبت تو را بشناسه آرامش نگاهت رو به قلبي پيوند بزن که بي رياترين باشه لبخندت را نثار کسي کن که دل به زمين نداده باشه رويايت رو با چهره ي کسي تصوير کن که زيبايي را احساس کرده باشه چشم به راه کسي باش که تو را انتظار کشيده باشه اما عاشق کسي باش که تک تک سلولهاي بدنش تقدس عشق را درک کند

.

baghiye tu edameye matlab

ادامه نوشته

جملات بزرگان


در کنجکاوی همانقدر لذت نهفته است که در تمام خواستن های شدید 
لذت دانستن و کنجکاوی انقدر است که زندگی خیلی از کنجکاوان را به باد داده است.(الکساندر دوما)

در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد. (آلبرت انیشتین)

ود را بباز تا خود را بیابی ... فیلسوف معاصر هندی

امام على(علیه السلام): «مؤمن شادمانى اش در صورت و اندوهش در دل است. سینه اى گشاده و نفسى فروتن دارد. بالانشینى را کراهت دارد... سکوتش طولانى و اوقاتش مشغول است، شاکر و شکیبا است

در زندگی انسان چیزی به زیبایی دوست داشتن نمی رسد. (ژرژساند)

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم ...حضرت عیسی مسیح

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند اعلام را بر شانه خویش احساس کرده ام..."چارلز مورگان"

از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند آنتوان چیکف


هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد . (گوته)

انسان ها شکست نمیخورند بلکه تنها تلاش کردن شان را متوقف می سازند(ارنست همینگوی)

کسی که تا به حال عمل اشتباهی انجام نداده ، هیچ کار تازه ای انجام نداده است . آلبرت انیشتن